آلیس در سرزمین عجایب، داستان جاودان لوئیس کرول (Lewis Carroll) بیش از ۱۵۰ سال است که به انواع و اقسام ممکن روایت می‌شود. شاید برای نسل امروز، فیلمی که تیم برتون (Tim Burton) از این داستان ساخت برای همگی آشنا باشد. آلیس ۱۹ سالهای که باز هم درگیر خیالات دوران بچگی می‌شود و دوباره خرگوش سفید را می‌بیند و به مبارزه با ملکه سرخ می‌رود. البته انتقادات به اقتباس تیم برتون کم نبود و بسیاری اعتقاد داشتند که او برداشتی کاملا متفاوت از این داستان داشته است. اما همان‌طور که گفتیم اقتباس‌های زیادی از این داستان محبوب وجود داشته است. یکی از این اقتباس‌ها که اتفاقا این روزها دوباره مورد توجه قرار گرفته، بازی American McGee’s Alice بود.
این بازی توسط آمریکن جیمز مک‌گی (American James McGee) ساخته شده است. او در مقطعی ترانه Trip Like I Do از گروه The Crystal Method را می‌شنود و ایده ساخت این بازی به ذهنش خطور می‌کند. سرزمین عجایب مک‌گی، تاریک و ترسناک است و هیچ شباهتی با دیگر اقتباس‌ها ندارد. اما در عین حال که تفاوت‌ها زیاد است، بازی هرگز از منبع اصلی دور نمی‌شود. American McGee’s Alice در حال حاضر یک بازی کلاسیک محسوب می‌شود. به همین سبب ممکن است که بسیاری حتی نام بازی را تا به حال نشنیده باشند.
اخیرا مک‌گی اعلام کرد که دیگر کنترلی برای ساخت یک بازی از دنیای Alice ندارد و تمامی حقوق این بازی به EA سپرده شده است. او پس از انتشار Alice Madness Returns در سال ۲۰۱۱ خبر از ساخت بازی‌های بیشتر داد اما چندی پیش با انتشار یک توییت اعلام کرد که این سری بازی با همان دو نسخه به خط پایان رسید. او علت این اتفاق را عدم توافق با EA بر سر ساخت بازی بعدی (با نام Alice: Asylum) دانست. همچنین مک‌گی اعلام کرد که رسما از توسعه و ساخت بازی کنار می‌کشد.
این اتفاق ناراحت‌کننده‌ای است. با نگاهی به بازی اول که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده، متوجه می‌شویم که چه ایده‌های بزرگی در آن زمان در این بازی وجود داشته است. در این مقاله قصد داریم تا نگاهی به این بازی بیندازیم. با ویجیاتو همراه بمانید.
ترامای آلیس
آلیسِ دنیای مک‌گی در سالهای پایانی نوجوانی قرار دارد. او به دلیل از دست دادن خانواده‌اش در یک آتش‌سوزی بسیار آسیب دیده و در آسایشگاه راتلج (Rutledge) بستری شده است. او که به طور کامل از واقعیت جدا شده ناگهان خرگوش سفید را دوباره می‌بیند و قدم در سرزمین عجایب می‌گذارد. اما این سرزمین عجایب با آن چیزی که قبلا آن را دیده تفاوت‌های زیادی دارد. واندرلند (Wonderland) دیگر آن سرزمین رنگی و جذاب نیست و تصویر وحشتناکی دارد. او سلاحی به نام Vorpal Blade را در دستانش می‌بیند و شروع به ماجراجویی در این سرزمین می‌کند. سرزمینی که به ۹ قسمت تقسیم شده است.
به عنوان یک اقتباس، بازیکنان با کاراکترهای زیادی مثل کلاه‌دوز (Mad Hatter)، کاتپیلار (Caterpillar)، برادران توییدل (Tweedle Bros)، جبرووک (The Jabberwock) و البته شرور دنیای آلیس یعنی ملکه سرخ دیدار می‌کنند. در کلام، تفاوتی با آن کاری که برتون انجام داد احساس نمی‌شود. اما گیم دیزاینی که مک‌گی آن را طراحی می‌کند، سرزمین عجایب را تبدیل به یک مکان ظالمانه می‌کند.
مکانی که ستون‌هایش با چرخ‌دنده‌های ساعت‌ها پوشیده شده و کفشدوزک‌ها به مانند بمب‌افکن رفتار می‌کنند. در این سرزمین قلمرو شطرنج هم وجود دارد و آلیس برای حل پازل باید به مانند یک مهره شطرنج رفتار کند. ملخ‌های هوشمند هم در سراسر جنگل در کمین هستند تا آلیس را گرفتار تله‌ای کنند. محیط American McGee’s Alice کاملا هویت خودش را دارد و بازیکنان را با یک سرزمین عجایب اختصاصی روبرو می‌کند. برای شکل‌گیری این هویت هم لازم بوده تا یک پالت رنگی جذاب انتخاب شود تا بازیکن بتواند سرزمین عجایب مک‌گی را سریع بشناسد.
اما تنها این شکل و شمایل خاص دلیل جذابیت بازی نیست. سازنده توجه ویژه‌ای به خود آلیس هم داشته است. کافی‌ست تا چند دقیقه‌ای به دکمه‌های بازی دست نزنید تا انیمیشن‌های طراحی شده آلیس را ببینید. این توجه به جزئیات در سال ۲۰۰۰ شایسته تحسین است. اما همان‌طور که گرافیک و جزئیات بازی دوست‌داشتنی است، موسیقی متن ساخته شده توسط کریس ورنا هم به همان اندازه جذاب و شنیدنی‌ست. این داستان هم به مانند دیگر اقتباس‌های «آلیس در سرزمین عجایب» در ابتدا حس و فضای غریبی دارد اما هر چه جلوتر می‌رود، موسیقی، طراحی صدا و اشیا به سرعت فضای بازی را تعریف می‌کنند تا هویت منحصر به فردی شکل گیرد. ورنا هم تمامی توان خودش را به کار می‌گیرد تا طراحی صدا و موسیقی را هم همسو با دنیای بازی کند.
وقت مبارزه است!
مک‌گی سابقه کار بر عناوینی مثل Quake و Doom را داشته است. عناوینی که هر کدام به نحوی بازی‌های شوتر را متحول کردند. مک‌گی از دانسته‌های خود به خوبی در Alice استفاده می‌کند. بازیکن باید الگوهای مبارزه (به اصطلاح پترن –Pattern) هر باس‌فایت را پیدا کند و بعد تصمیم بگیرد که چگونه آن‌ها را از پای دربیاورد. بازیکن یا می‌تواند با استفاده از مالت کروکت دشمنان را نرم کند و با یک چوب یخی آن‌ها را از بین ببرد یا با سلاح رگبارش به نام Blunderbuss دشمنان را به تیر ببندد. با شکست دشمنان یا میزان سلامتی آلیس افزایش پیدا می‌کند یا ممکن است آلیس سلاحش را تقویت کند.
در طول راه هم انتخاب‌هایی برای آلیس وجود دارد. انتخاب‌هایی که قدرت‌هایی خاص به او می‌دهند. از جمله یک قابلیت خاص که او را از یک دختر جوان مودب سلاح به دست به یک حشره شیطانی تبدیل می‌کند که بی‌رحمانه به دشمنانش ضربه می‌زند.
طراحی مبارزات چیزی نیست که American McGee’s Alice را به یک بازی مثال‌زدنی تبدیل می‌کند. با این حال مبارزه با ملکه سرخ، تجربه‌ای است که اوج احساسات را به همراه دارد. ملکه سرخ، زن جوانی را روبروی خودش می‌بیند که قوی‌تر از همیشه و کاملا جسور شده است. ملکه او را تهدید می‌کند و ادعا می‌کند که تنها حاکم سرزمین عجایب خودش است. این همان نقاطی‌ست که تیم برتون در ایجاد آن ناتوان بوده است. ملکه به مبارزاتی اشاره می‌کند که خود بازیکن آن را تجربه کرده است. بازیکن مسیر سختی را گذرانده و می‌داند که ملکه سرخ هم بالاخره شکست می‌خورد. اینجاست که احساسات فضای بازی را در بر می‌گیرد.
!American McGee’s Alice
بازی که داریم از آن صحبت می‌کنیم به عنوان یک اقتباس شناخته می‌شود. اما این اقتباس‌ها با هر چیز مشابه‌ای که دیده‌اید متفاوت است. این آلیس دنیای آمریکن مک‌گی است. همه چیز همان‌طور که او می‌خواهد پیاده شده است. از طراحی محیط گرفته تا خود آلیس. هیچ اثری از لوئیس کرول دیده نمی‌شود و همه امضاها متعلق به مک‌گی است. شاید بسیاری تصور کنند که مک‌گی از روی غرور نامش را پشت بازی گذاشته است اما این‌گونه نیست. او یک «آلیس در سرزمین عجایب» متفاوت خلق کرد. مک‌گی از سناریوهای دیگران استفاده کرد و آن را به داستانی جدید و متفاوت تبدیل کرد.
حیف است که چنین سازنده‌ای از دنیای بازی‌ها کنار برود. تاسف‌برانگیز است که ایده‌های خلاقانه‌ای که او داشته به راحتی کنار گذاشته می‌شود. اگرچه که نسخه دوم هم با استقبال خوبی روبرو نشد. با این حال خوب است که نام مک‌گی پشت این بازی وجود دارد تا از این اثر به عنوان میراث او در دنیای بازی‌های ویدیویی یاد کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید