تجدید خاطره با بازی‌های قدیمی همیشه جذاب نیست

راستش را بخواهید در دوره‌ای که قیمت ارز سر به فلک کشیده، خریدن تمام و کمال یک بازی می‌تواند جیب هر کسی را خالی کند و بالطبع من هم از این قاعده مستثنی نیستم. به همین دلیل گاهی اوقات پیش می‌آید که بخواهم یک بازی را ظرفیتی تهیه کنم و به سراغش بروم تا به این شکل مقداری پول برایم باقی بماند. یکی از همین بازی‌ها که چند وقت پیش تصمیم گرفتم با همین روش بخرم، نسخه ریمستر شده Red Dead Redemption بود که قصد داشتم بعد از گذشت بیش از ۱۰ سال دوباره سراغش بروم. یادم می‌آید آن زمان که اکس باکس ۳۶۰ داشتم، با این بازی خاطرات زیادی ساخته بودم و حالا نیاز داشتم که یک بار دیگر به غرب وحشی بروم و با ماجراجویی‌های جان مارستون همراه شوم. 

<!–

–>

با این‌که رد دد ردمپشن متعلق به دو نسل قبل است، اما کماکان از بعد بصری چشم نواز به نظر می‌رسد و خوشبختانه این نگرانی من به کل مرتفع شد. مدل‌ها اگرچه با استانداردهای روز فاصله دارند، اما هنوز هم از بسیاری از بازی‌های نسل نهم وضعیت بهتری دارند و این برای یک بازی با عمر بیش از ۱۰ سال، شگفت انگیز است. با این حال موضوعی که اصلا انتظارش را نداشتم، باعث شد تا کمی دیدگاهم نسبت به رد دد تغییر کند و تصمیم بگیرم تا در این یادداشت با شما به اشتراک بگذارم و آن هم ریتم است. بازی فوق‌العاده شروع می‌شود و انگیزه جان مارستون برای از بین بردن رفقای قدیمی‌اش به خوبی برای بازیکن شرح داده می‌شود اما چیزی که اذیت می‌کند، میزان زیادی از محتواهای اضافه و بی‌مصرف است که ریتم بازی را به شدت کاهش می‌دهد.

بازیکن از همان ابتدا می‌فهمد که باید سراغ بیل ویلیامسون برود و کارش را بسازد اما در این راه به حمایت شخصیت‌های مختلفی نیاز دارد. این شخصیت‌ها هر کدامشان دغدغه‌های خاص خودشان را دارند و در این میان، بازیکن باید به تمامی آن‌ها رسیدگی کند. از فروش معجون‌های جوان‌کننده که در واقع چیزی بیشتر از ادرار نیست تا کمک به یک دیوانه برای پیدا کردن گنج قدیمی. بازیکن باید برای این موضوعات پیش پا افتاده زمان زیادی بگذارد تا در نهایت بخواهد با بیل ویلیامسون مواجه شود که در نهایت متوجه خواهد شد که بیل از آن‌جا فرار کرده است. در واقع تمامی این وقایع که وقت زیادی از بازیکن می‌گیرد، باز هم به هدف اصلی منتهی نخواهد شد و باید به مکزیک رفت و همین رویه را دوباره و با کاراکترهای جدید پیش گرفت. 

تجدید خاطره با بازی‌های قدیمی همیشه جذاب نیست - ویجیاتوتجدید خاطره با بازی‌های قدیمی همیشه جذاب نیست - ویجیاتو

رد دد ردمپشن در زمان خودش بازی بسیار خوب و درجه یکی بوده و حتی همین حالا هم در زمینه گیم‌پلی، خودش را سرپا نگه می‌دارد اما استانداردهای داستان‌گویی در مدیوم بازی‌های ویدیویی تغییر کرده و دیگر نمی‌توان با ریتم کند آن به راحتی کنار آمد. بازی به وضوح پر از ماموریت‌های اضافه است که می‌توان به راحتی نصف آن‌ها را حذف کرد؛ البته توجه داشته باشید که در حالی از این اضافه بودن صحبت می‌کنیم که ۱۴ سال از انتشار بازی گذشته و چنین مواردی را در نسخه دوم شاهد نیستیم. داستان در قسمت دوم به مراتب پخته‌تر نوشته شده و به علت تعداد بالای اعضای گروه داچ، ماموریت‌های زیادی برای کاراکترهای مختلف وجود دارد که به شناخت بهتر بازیکن از آن‌ها ختم می‌شود. چنین ماموریت‌هایی باید باشند تا بازیکن بتواند با هرکدام از آن‌ها هم‌ذات پنداری کند و نسبت به واکنش‌هایشان درک صحیحی داشته باشد اما کدامیک از این موارد در نسخه اول دیده می‌شود؟ به عنوان مثال نایجل وست دیکنز که فروشنده دوره‌گرد و کلاهبردار است، چه نقشی در پلات داستان ایفا می‌کند جز این‌که باید یک سری ماموریت‌های حوصله سربر مثل مسابقات اسب سواری را برای او انجام دهید؟! او پس از ماموریت حمله به فورت مرسر (محل اختفای بیل) تقریبا به طور کامل از داستان کنار می‌رود و آن‌چه از او در ذهن باقی می‌ماند، تعداد زیادی از ماموریت‌های بدون هدف است. 

تجدید خاطره با بازی‌های قدیمی همیشه جذاب نیست - ویجیاتوتجدید خاطره با بازی‌های قدیمی همیشه جذاب نیست - ویجیاتو

مشابه آن‌چه برای Red Dead Redemption اتفاق می‌افتد، در عنوان تحسین شده Heavy Rain هم دیده می‌شود. این بازی هم در بازه مشابه با رد دد عرضه شد و توانست نظر مثبت بازیکنان را به خود جلب کند اما اگر امروز و بر اساس استانداردهای حال حاضر به سراغش برویم، تجربه مشابه با قبل در انتظارمان خواهد بود؟ بعضی از بازی‌های قدیمی بعد از گذشت مدت زمان زیاد، نمی‌توانند از لحاظ گیم‌پلی شما را مانند قبل راضی نگه دارند اما برخی دیگر با داستان و نحوه روایتشان در طول زمان نمی‌توانند خود را سرپا نگه دارند. به همین دلیل بازگشت به گذشته و تجدید دیدار با بازی‌های قدیمی که برایمان خاطرات خوبی ساخته‌اند، گاهی اوقات می‌تواند تمام آن خاطرات را پاک کند و لذت را تا حدود زیادی از بین ببرد. این اتفاق برای شما هم افتاده است؟ دوست دارم که شما هم از تجربیات خودتان برایم بنویسید. 

بیشتر بخوانید:

Adblock test (Why?)

لینک منبع


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.