یک «برنامه درسی پنهان» در دانشکده‌های پزشکی بریتانیا، پزشکان را آموزش می‌دهد که همدلی کمتری داشته باشند!

08 02 1402 10 11 57 ب ظ

۱

پیش از هر چیز باید به اصطلاح همدلی Empathy دقت کنیم.

همدلی و همدردی دو احساس مرتبط اما متمایز هستند.

همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. این شامل قرار دادن خود به جای دیگران و تجربه احساسات آنهاست. همدلی به درک عاطفی و شناختی و همچنین به توانایی حضور بدون قضاوت در کنار کسی نیاز دارد.

از سوی دیگر، همدردی sympathy، احساس ترحم یا اندوه برای موقعیت دیگران است. این شامل اعتراف به درد یا رنج دیگران و ابراز مراقبت و نگرانی نسبت به آن‌ها است. همدردی لزوماً مستلزم درک احساسات طرف مقابل نیست، بلکه به شناخت موقعیت او نیاز دارد.

همدلی و همدردی در ایجاد روابط قوی و ایجاد حس ارتباط با دیگران مهم هستند. با این حال، همدلی می‌تواند برای درک واقعی احساسات و نیاز‌های یک فرد مفیدتر باشد، در حالی که همدردی می‌تواند در موقعیت‌هایی که عدم تعادل قدرت وجود دارد یا فرد قادر به بیان کامل احساسات خود نیست، مناسب‌تر باشد.

همدلی شامل تلاش فعال برای درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. این مستلزم توانایی هماهنگ کردن با احساسات دیگران، دیدن چیز‌ها از دیدگاه آن‌ها و اعتبار بخشیدن به احساسات آن‌ها است. همدلی شامل حضور کامل در کنار کسی، گوش دادن با دقت به نگرانی‌های او و پاسخ دادن با مهربانی و درک است.

از سوی دیگر، همدردی بیشتر به معنای اعتراف به درد یا رنج دیگران و ابراز توجه و نگرانی نسبت به اوست. این شامل احساس شفقت و میل به کمک به کاهش رنج شخص دیگر است. همدردی ممکن است شامل ابراز تسلیت یا ارائه کمک عملی باشد، اما لزوماً نیازی به درک عمیق احساسات یا موقعیت طرف مقابل ندارد.

در حالی که همدلی و همدردی اغلب به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، تفاوت‌های مهمی بین این دو وجود دارد. همدلی مستلزم سطح عمیق‌تری از ارتباط و درک عاطفی است، در حالی که همدردی بیشتر بر ابراز مراقبت و نگرانی برای شخص دیگری متمرکز است. در برخی موارد، همدلی ممکن است در ایجاد روابط قوی و ارتقای تفاهم مفیدتر باشد، در حالی که همدردی ممکن است در موقعیت‌هایی که جایگاه افراد با هم متفاوت است یا شخص دیگر قادر به بیان کامل احساسات خود نیست، مناسب‌تر باشد.

همدلی نیز جزء مهمی از هوش هیجانی در نظر گرفته می‌شود که توانایی شناخت، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند اغلب بهتر می‌توانند موقعیت‌های اجتماعی را هدایت کنند و روابط قوی و حمایتی ایجاد کنند.

از سوی دیگر، همدردی اغلب به عنوان یک احساس منفعل‌تر دیده می‌شود. همدردی در حالی که برای ایجاد روابط و حمایت از دیگران مهم است، ممکن است به همان سطحی از درگیری عاطفی همدلی نرسد. با این حال، همدردی همچنان می‌تواند نیروی قدرتمندی برای خیر باشد، زیرا به ما اجازه می‌دهد تا مراقبت و نگرانی خود را به گونه‌ای ابراز کنیم که به آن‌ها کمک می‌کند تا احساس حمایت و ارزشمندی کنند.

شایان ذکر است که همدلی و همدردی با ترحم یکی نیستند، که اغلب به عنوان یک احساس منفی تلقی می‌شود. ترحم شامل احساس تاسف برای کسی است بدون اینکه لزوماً احساسات یا تجربیات او را درک کنید.

حالا سوال پیش می‌آید که یک پزشک باید همدردی کند یا همدلی؟ اصلا امکان همدلی در شرایط کاری سنگین وجود دارد و روی کار پزشکی روی ده‌ها بیمار بعدی‌اش و زندگی حرفه‌ای‌اش اثر نمی‌گذارد یا منظور مقاله زیر بیشتر همدردی است.


۲- پزشکی در ایران انبوهی از مشکلات در بخش آموزش، تبلیغات، ایجاد تصور عمدی سیستماتیک از وجهه بد پزشکان، لایه‌ای از پزشکان مشکل‌دار، توقع مردم از پزشکان در جامعه‌ای پرنقص و … دارد که من نمی‌خواهم در موردش بحث کنم. اما مشکلات پزشکی محدود به ایران نیست و برتانیا هم مشکلات زیادی وجود دارد. منتها تفاوت آنها این است که به صورت سیستمی مشکل را بررسی می‌کنند و افرادی با صلاحیت‌های مختلف سیستم را و نه یک پزشک به خصوص بررسی می‌کنند. اگر مرگی در اورژانس افتاده باید بررسی شود که چرا و چگونه می‌توان از مرگ‌های مشابه جلوگیری کرد و اصلا آیا مرگ قابل اجتناب بوده یا نه.


۳- می‌رسیم به مقاله:

فقدان همدلی در مراقبت‌های بهداشتی می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد. در بریتانیا، بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹، صد‌ها مورد مرگ قابل اجتناب در بنیاد NHS Mid Staffordshire رخ داد. گزارش فرانسیس، که علل این مرگ‌ها را بررسی می‌کرد، به این نتیجه رسید که فقدان همدلی به فاجعه کمک کرده است.

اخیراً ده‌ها مرگ غم‌انگیز و غیرضروری نوزادان و مادران در بیمارستان‌های شروسبری و تلفورد رخ داده است. گزارش Ockenden، که علل این مرگ‌ها را بررسی کرد، بیان کرد که عدم همدلی این مشکل را تشدید می‌کند.

در همین حال، تحقیقات نشان می‌دهد که همدلی در پزشکان حتی ممکن است مرگ زودرس را در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ کاهش دهد.

همدلی یک مهارت اصلی است که دانشجویان پزشکی به آن نیاز دارند. شورای پزشکی عمومی، که استاندارد‌ها و نتایج را برای آموزش و آموزش دانشجویان پزشکی در بریتانیا تعیین می‌کند، می‌گوید که همدلی محور راهبردی آنهاست.

با این حال، یک “برنامه درسی پنهان” در دانشکده پزشکی می‌تواند همدلی دانشجویان پزشکی را کاهش دهد. مطالعه جدیدی که در BMC Medical Education منتشر شده است، اولین مطالعه‌ای است که به طور سیستماتیک نشان می‌دهد که چرا همدلی در طول آموزش پزشکی کاهش می‌یابد و سوالات مهمی در مورد اولویت‌های آموزش پزشکی فعلی مطرح می‌کند.

نقش همدلی برای کاهش درد بیمار و بهبود رضایت آن‌ها از مراقبت شناخته شده است و از فرسودگی پزشک محافظت می‌کند. طبق مطالعه‌ای که مشاوره‌های طولانی‌تر و همدلانه را با مشاوره‌های استاندارد مقایسه کرده است، مقرون به صرفه است.

پس انتظار دارید همدلی در سراسر دانشکده پزشکی افزایش یابد. با این حال، سطح همدلی در دانشجویان پزشکی اغلب با پیشرفت آموزش آن‌ها کاهش می‌یابد.

در یک مرور سیستماتیک اخیراً منتشر شده،  داده‌های ۱۶ مطالعه کیفی و ۷۷۱ دانشجوی پزشکی را تجزیه و تحلیل شد.

محققان متوجه شدند که وقتی دانشجویان پزشکی از مرحله اول دانشکده پزشکی که عمدتا مبتنی بر تئوری است، به مرحله دوم دانشکده پزشکی که بیشتر بالینی و بیمار روبه‌رو است، منتقل می‌شوند، با یک برنامه درسی غیررسمی “پنهان” مواجه می‌شوند.

این برنامه درسی تأثیرات ظریف و غیررسمی بر دانشجویان می‌گذارد. به عنوان مثال، اغلب تمرکز نامتعادلی بر روی مدل زیست‌پزشکی بیماری، دارد و  بدن ماشین انگاشته می‌شود و نسبت به مدل «زیست- روانی – اجتماعی» بیماری تمرکز کمنری دارد.

دانش‌آموزانی که احتمالاً خودشان تجربه کمی از بیمار بودن دارند، اغلب با ایجاد بدبینی و فاصله گرفتن و حساسیت زدایی با این برنامه درسی پنهان سازگار می‌شوند. این به نوبه خود باعث کاهش همدلی می‌شود.

چگونه مشکل را برطرف کنیم

مطالعه جدید با آشکار کردن علت کاهش همدلی، راه را برای برنامه‌های آموزشی که همدلی را در دانشجویان پزشکی تقویت، حفظ و حتی افزایش می‌دهد، هموار می‌کند. این مداخلات در زیر به اختصار توضیح داده شده است.

از دانشجویان بخواهیم خودشان را جای بیماران بگذارند: یک مایل با کفش‌های بیماران راه بروند، شب را در اورژانس بگذرانند یا لباس‌های شبیه‌ بیماران. ارائه تجربه به دانشجویان از اینکه بیمار بودن چگونه است، دیدگاه همدلانه‌تری برای آن‌ها فراهم می‌کند.

آموزش باید مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی درهم تنیده را به پزشک آینده نشان بدهد.

وارد کردن بیماران واقعی به کلاس درس زمانی که دانش‌آموزان در حال یادگیری حقایق در مورد بدن هستند. با ترکیب داستان‌های بیمار با حقایق در مورد بدن انسان راه دیگر است.باید آنها را از سالن‌های درس تئوری زودتر به بالین مواجه کرد.

همه دانشکده‌های پزشکی مهارت‌های ارتباطی را آموزش می‌دهند (البته در بریتانیا)، اثربخشی آموزش متفاوت است. نشان داده شده است که مهارت‌های ارتباطی همدلانه موثر بوده و شامل بیان درک، رفتار غیرکلامی (تکان دادن سر، خم کردن به جلو) و خوش بینی است.

افزایش همدلی پزشکانی که دانشجویان با آن‌ها ملاقات می‌کنند، همدلی دانشجویان پزشکی را ارتقا می‌دهد. (در مقابل دیدن اساتید و سال‌ بالایی‌هایی که از آمدن به پزشکی ابزار تاسف می کنند چه جای همدلی می‌گذارد!)

اجرای این مداخلات همدلی با توجه به فشار‌ها بر برنامه درسی فشرده دانشکده پزشکی دشوار است. اما ممکن است. مرکز Stoneygate برای مراقبت‌های بهداشتی همدلانه در دانشگاه لستر در حال حاضر در حال توسعه و اجرای آزمایشی همه آن‌ها است.

همدلی برای بیماران و پزشکان سودمند است، اما در سراسر دانشکده‌های پزشکی کاهش یافته. اکنون که میزان وخامت آن را شناسایی کرده‌ایم، دانشکده‌های پزشکی می‌توانند برنامه‌های درسی خود را تغییر بدهند.

نوشته جرمی هویک، پروفسور و مدیر مرکز عالی Stoneygate در مراقبت‌های بهداشتی همدلانه، دانشگاه لستر

منبع: The Conversation

Adblock test (Why?)

منبع خبر


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.