نقد فیلم «دنیا را پشت سر بگذار»؛ اینک آخرالزمان!

شخصیت‌ها گمانه‌زنی‌هایی درباره عوامل این فاجعه می‌کنند، جورج که او را جی اچ صدا می‌زنند ظاهراً اطلاعات بیشتری درباره این اتفاقات دارد. یک‌جا به آماندا می‌گوید که ارتباطات ماهواره‌ای کشور مختل شده و جای دیگر افتادن دندان‌های آرچی را نتیجه یک سلاح ریزموج می‌داند و هرچه فاجعه پیش‌تر می‌رود نتیجه می‌گیرد که کشور در میانه یک کمپین ارتشی سه‌مرحله‌ای است که در نهایت به کودتا منجر می‌شود. اما این‌ها همه در حد فرضیه است. هیچ چیز مشخص و قطعی نیست، جز اینکه چند شخصیت، سفیدپوست و سیاهپوست، مجبورند زیر یک سقف با هم بمانند و شاهد فرو ریختن جهان باشند، چون جز این اصلاً چاره دیگری ندارند، و اگر پا به بیرون از خانه می‌گذارند باید مراقب باشند گوزن‌ها به‌شان حمله نکنند، هواپیما روی سرشان سقوط نکند، زیر تانکر نفت له نشوند و زیر موشک‌های کاغذی مرگ بر امریکا دفن نشوند.

ما در فیلم‌های آخرالزمانی معمولاً توقع اتفاقات مخوف و مرگباری را داریم. بسته به تعداد بازماندگان، این فجایع غالباً باید کشته بدهند. یا آب و منابع غذایی کم بیاید. یا انسان‌ها به جان هم بیفتند. اما «دنیا را پشت سر بگذار» با وجود بدبین بودن جزو این دسته نیست. خط به روی کسی نمی‌افتد، اما یک سری اتفاقات عجیب و غریب بی سابقه می‌افتد که هیچ نقطه مشترکی هم بین‌شان نیست. به جز قطع خطوط ارتباطی که برای همه شخصیت‌ها همگانی است و در یک فیلم آخرالزمانی مدرن هم طبیعی است که اتفاق بیفتد، انگار که هر کس باید به شیوه خودش این آخرالزمان را تجربه کند. اما تصمیم نویسنده بر قطع نکردن آب و برق و فقط قطع خطوط ارتباطی پیام مشخصی دارد. زندگی بدون اینها چطور است؟

ما در کرونا مرگ و قرنطینه را تجربه کردیم، اما ابزار ارتباطی‌مان را هنوز داشتیم. یعنی این تنها چیزی بود که داشتیم و هر انسان دیگری که زیر یک سقف با ما زندگی می‌کرد. اما در جهانی که رومان عالم خلق کرده و سم اسماعیل به تصویر کشیده است، نه تنها ظاهراً نتیجه تمام خرابکاری‌هایی که انسان دارد می‌کند، جنگ‌ها، آسیب به محیط زیست، هک‌های اینترنتی، اتومبیل‌های خودکار، آلودگی‌های صوتی، در برابر انسان قرار گرفته است، مهم‌ترین ابزار زندگی امروزش یعنی اینترنت را هم ندارد.

نقد فیلم دنیا را پشت سر بگذار

بیشترین تأثیر قطع اینترنت روی جوان‌ترین شخصیت قصه، دختر کوچک خانواده است که حالا نمی‌تواند قسمت آخر سریال «دوستان» را ببیند و بفهمد بر سر راس و ریچل بالاخره چه می‌آید. برای او که متولد نسل زی است و در سریال‌هایی مثل «بال غربی» (The West Wing) و به احتمال زیاد بی‌شمار سریال دیگر آخرالزمان را دیده است، حالا مهم‌ترین چیز برایش در این وضعیت آخرالزمانی ندیدن قسمت آخر سریال محبوبش است. (یک نمونه استفاده درست و جالب از ارجاع فرهنگی به سریال محبوب «فرندز» که برای مخاطبانش همچون خانه‌ای امن و پناهگاهی از غم عمل می‌کند). برای سایرین، یعنی برای بزرگ‌ترها مسائل دیگری مهم است. برای پسر نوجوان دید زدن دختر خانواده سیاهپوست. برای آماندا اول اعتماد و بعد بقا. برای کلی حفاظت از خانواده. برای روث نگرانی برای جان مادر. و برای جی.اچ. فرضیه‌بافی درباره اتفاق.

«دنیا را پشت سر بگذار» همان‌طور که از عنوانش پیداست، دعوتی است به بازگشت به زندگی. فیلم در خلق تصاویر و موقعیت‌های ترسناک فاجعه‌بار موفق است اما در تعلیق چندان موفق عمل نمی‌کند. این شاید بخش زیادش ناشی از این باشد که بین یک درام روانشناختی و تریلر آخرالزمانی گیر می‌کند. آن‌قدر پیام می‌خواهد بدهد که وجه آخرالزمانی‌اش آن‌قدر که باید ترسناک و تأثیرگذار باشد نیست. میان پرداختن به روابط خانوادگی، مسئله نژاد و طبقه، هرج و مرج موجود در جهان، جیست پیامی که می‌توان از رمان‌نویس و فیلمساز گرفت، این است که بیایید همیشه همه صرف‌نظر از رنگ پوست و طبقه اجتماعی‌مان هم را دوست داشته باشیم و به هم اعتماد کنیم و احترام بگذاریم. معصومانه و صمیمانه با آهنگ‌های قدیمی برقصیم. حرف بزنیم، بترسیم از جهانی که ساخته‌ایم که هر لحظه ممکن است در معرض حمله و خطری مرگبار قرار بگیرد؛ و با توجه به پایان فیلم که بهترین پایان‌بندی برای این فیلم است، در عین حال، به یاد داشته باشیم که دوران وینتج رسانه همیشه باقی می‌ماند، چون هیچ‌چیز مجازی را نمی‌توان لمس کرد اما انسان را می‌توان در آغوش گرفت و اینترنت اگر کار نکند، اگر برق باشد، دی‌وی‌دی هنوز کار می‌کند.

در نقد فیلم «دنیا را پشت سر بگذار» باید به نکته‌ی دیگری هم اشاره کنیم؛ اینکه جولیا رابرتس که مشخصاً این روزها در هالیوود به حاشیه رفته، در چنین فیلمی سرمایه‌گذاری کرده تا نقش اولش را هم خودش بازی کند (با توجه به سرمایه‌گذار بودنش در سریال «هوم‌کامنیگ»)، نشان می‌دهد که او دغدغه‌های مهم‌تری دارد. اینکه محبوب قلب‌های امریکا را با آن لبخند گشاد همیشگی‌اش در نقش این انسان‌گریز بدبین ببینی خود پیام مهمی برای هالیوود و جهان دارد؛ او در سکانس هوشمندانه مقابله در برابر گوزن‌ها فوق‌العاده است. ایتن هاک باز هم در نقش پدری مثبت و نگران همانی است که باید باشد. قرار بود دنزل واشنگتن نقش جی.اچ را بازی کند اما ماهرشالا علی قابل قبول است. بازیگر نقش رز دختر کوچک خانواده با آن نگاه بت که راحت تو چشم‌های گوزن‌ها زل می‌زند و در برابر هر آنچه دارد اطرافش اتفاق می‌افتد، خنثی است، تو گویی خود ربات است، استعداد آینده است. سم اسماعیل گفته باراک اوباما که یک فیلم‌باز حرفه‎‌ای است، حین نگارش نسخه فیلمنامه نظراتی به او داده است. گویا آقای اوباما به رمان علاقه داشته اما کدهای زیادی که اسماعیل در فیلم گذاشته است، شاید نتیجه نظرات رئیس جمهور سابق امریکا باشد.

کتاب سینمای آمریکا اثر اندرو ساریس انتشارات هرمس

Adblock test (Why?)

لینک منبع خبر


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.