بازیها خشونت میارن یا حتی باعث میشن که از درس و زندگی بیفتیم. حتی اگه به جمله قبلی اعتقادی هم نداشته باشید، اکثر خانوادهها چنین طرز فکری رو نسبت به ویدیوگیم دارن. بزرگتر که میشیم، یادمون میاد که یه سری از بازیها رو به اصطلاح اجازه نداشتیم تا بازی کنیم. قطعا در مورد تیم ویجیاتو هم چنین اتفاقاتی صدق میکرده، پس سراغ بچههای تحریریه رفتیم و ازشون خواستیم تا در مورد این تجربهها برامون بنویسن!
زمان بچگی من هیچ چیزی به اندازه GTA سروصدا نکرده بود و خط قرمز محسوب نمیشد. یادمه تازه سن آندریاس اومده بود و منم واقعا دوست داشتم تجربش کنم. تو مدرسه کل صحبتهامون در مورد بازی بود و کسایی که داشتنش حسابی از کارهایی که توش انجام میدادن به بقیه میگفتن. همیشه تابستون و داشتن یه کارنامه خوب برای من تبدیل میشد به اهرمی که بتونم باهاش بابامو راضی کنم برام یه بازی خاص رو بخره. در نتیجه دوباره از این بلیط طلایی استفاده کردم و وقتی معدلم تو سال پنجم ابتدایی ۲۰ شد، تونستم مجوز خرید سن آندریاس رو بگیرم!
بگذریم که اون زمان سن آندریاس روی پیسی ۵تا سیدی بود که باید تکتک نصب میشد و کلی هم تو این پروسه دردسر و داستان وجود داشت. بالاخره بعد از یه مدت سر و کله زدن با سیدیها بازی نصب شد و من یکی از بهترین تابستونهای زندگیم رو گذروندم. دغدغه در مورد محتوای بازی بالا بود، اما خب کامپیوتر اون زمان من تو راهروی خونه بود و عملا هر کسی هر لحظه میتونست صفحش رو چک کنه 😂 در نتیجه تو یک فضای کاملا کنترل شده سن آندریاس رو بازی کردم و مشکلی هم برام پیش نیومد.
جالبیش اینه که کسی نگاه نمیکرد من حتی چی بازی میکنم. یعنی هیچوقت از جانب خونواده کسی نیومد بهم بگه اینو بازی نکن. یادمه بابام با دست خودش برای دد اسپیس رو توی ده سالگی گرفت. چقدر هم من با ترس و لرز اون بازی رو تموم کردم. بعد نمیدونم چرا با اینکه داشتم از ترس میمردم باز برمیگشتم بازی میکردم. ولی خب هیچوقت کسی چیزی نگفت.
اونوقت یه بار رفته بودم خونه دوستم، داداشش داشت گاد او وار ۱ رو باز میکرد، من پلی استیشن نداشتم. خیلی دلم میخواست بازی کنم ولی گفت نه این برای دخترا خوب نیست خیلی خشنه! خودش اون موقع کلا دو سال بزرگتر بود. خلاصه که من هر تلاشی که میتونستم کردم ولی نذاشت بازی کنم. خیلی دارم با آرامش این رو میگم ولی تا همین امروز میخوام سر به تنش نباشه. این شد که گاد او وار ۱ تنها بازی ایه که من فرصت تجربه ش رو نداشتم چون بهم اجازه داده نشد.
الان رو نگاه نکنید که مامان باباها یک پا گیمر هستن برای خودشون. وقتی من بچه بودم کمتر مامان بابایی بود که بدونه گیم یعنی چی. مثلا ما کلا یک فامیل داشتیم که مامانش باهاش کرش بازی میکرد و من آرزوم این بود که اون مامانم بشه (که چقدر هم آرزوی مسخره ای بود، هیشکی مامان خود آدم نمیشه!). برای همین میخوام بگم اصولاً بازی نبود که مامان بابام نذارن من بازی کنم. گاهی وقت ها میشستن و میدیدن که ما چه بازی میکنیم. ما هم خب حواسمون جمع بود که اون موقع مثلا یک بازی خشن نذاریم یا وقتی تیکن بازی میکنیم اون نینا لعنتی رو انتخاب نکنیم تا به خاک بریم. ولی وقتی خیلی بچه بودم، رزیدنت ایول ۳ رو بابام برام خرید و من آنقدر ترسیدم از این بازی، که بهش گفتم تو رو خدا برو اینو پس بده. از همین رو تا مدتها اویل رو خودم برای خودم ممنوع کرده بودم. در واقع راستش رو بخواهید تا زمان بازی رزیدنت ایول ۴ روی پلی استیشن ۲ با این فرنچایز قهر کرده بودم. بعدش بود که دوباره نقبی به گذشته زدم و همه قبلی هاشم بازی کردم. در نهایت میخوام بگم خودم برای خودم خودسانسوری داشتم، وگرنه من ۷Sins هم روی پلی استیشن ۲ بازی کردم که خب طبیعتا الان که فکر میکنم یکی باید جلومو میگرفت! شما هم خودتون بر خودتون نظارت کنید، یک رگولاتوری خودمحوری داشته باشید و انصافا سراغ بازی که برای سنتون مناسب نیست نرید. نمیگم این بازی ها شما رو تبدیل به موجوداتی روان پریش میکنه، ولی واقعا تاثیر خوبی نداره.
دیدگاهتان را بنویسید