در دهههای اخیر، اکثر رمانهای مشهور جهان به فیلم سینمایی یا مجموعهی تلویزیونی تبدیل شدهاند، از «کشتن مرغ مقلد» و «به رنگ ارغوان» تا اقتباسهای اخیر همانند «گتسبی بزرگ»، «اِما» و «زنان کوچک». در این میان، تعدادی اقتباس ناموفق هم داشتهایم، مانند «داغ ننگ» و «آتش غرور» که نسخهی سینمایی آنها از نظر تجاری ناموفق بود و با انتقادات شدیدی از سوی منتقدان روبهرو شد. اما یکی از رمانهایی که هرگز فیلمی براساس آن ساخته نشده، ناطور دشت اثر جی دی سلینجر است. این بدین معنا نیست که کسی برای توسعهی آن تلاش نکرده است؛ برای چندین دهه، بزرگان هالیوود سعی کردند تا این قصهی سلینجر را به پردههای سینما بیاورند اما ناموفق بودند.
بیلی سامرز یک قاتل و تکتیرانداز سابق تفنگداران نیروی دریایی آمریکا است که فقط کارهای مربوط به کشتن افراد «بد» را میپذیرد و تصمیم دارد به طور کلی بازنشسته شود. نیک، که بیلی قبلاً بارها برای او کار کرده است، آخرین مأموریت را به بیلی پیشنهاد میکند. کاری که برای آن ۵۰۰ هزار دلار پیشپرداخت و ۱.۵ میلیون دلار پس از اتمام کار پرداخت میکند.
صدای زنگ تلفن در نیمههای شب بلند شد و جیمز باند میدانست چه کسی ممکن است پشت خط باشد. صدایی زنانه به گوش رسید که پرسید «آیا جیمز آنجاست؟»، سپس دخترک خندید و تماس را قطع کرد. برای یک پرندهشناس، این رویدادها عادی به نظر نمیرسید. سال ۱۹۶۱ بود و باند و همسرش درک نمیکردند که علت این تماسهای مرموز چیست تا اینکه یکی از دوستان، واقعیت را برای آنها فاش کرد: «ایان فلمینگ»، نویسندهی مشهور رمانهای جاسوسی، در مصاحبهی اخیرش با مجلهی «روگ» اعتراف کرده که نام مأمور ۰۰۷ را از نویسندهی کتابی پیرامون پرندگان به سرقت رفته است.
رولد دال یکی بزرگترین نویسندگان ادبیات داستانی کودکان است که آثار کوتاه و بلندش در دنیای سینما نیز بارها اقتباس شدهاند و اغلب موفق بودهاند. کتابهای رولد دال با گذشت چندین دهه، هنوز هم از محبوبیت جهانی برخوردارند و قصههای کودکانهی تاریک وی را نمیتوان بهراحتی فراموش کرد. او علاقهی زیادی به مدیوم سینما داشت و حتی نگارش فیلمنامهی «جیمز باند: فقط دو بار زندگی میکنید» (۱۹۶۷) و «چیتیچیتی بنگبنگ» (۱۹۶۸) را در کارنامه دارد اما همانند استیون کینگ، اغلب از اقتباسهای آثارش رضایت نداشت و آنها را تماشا نمیکرد.
محمد قاضی مترجمی که از دههی سی شمسی کار حرفهای ترجمه را شروع کرد و تا آخرین روزهای زندگی دست از آن نکشید، کارنامهای از خود بر جا گذاشت که به الگوی درخشانی در تاریخ ترجمهای ادبی ایران تبدیل شد. انتخاب دقیق نویسندگان و آثارشان و همچنین شناخت نیاز هر دورهی زمانی از جمله شاخصههایی بود او را از همکاراناش متمایز میکرد.
میاموتو موساشی (Miyamoto Musashi) یکی از مشهورترین ساموراییها و بزرگترین شمشیرزن ژاپن است. او در بیش از شصت دوئل شرکت کرد و حتی در یکیشان شکست نخورد. پس از فرار در جریان نبرد سکیگاهارا (Battle of Sekigahara)، موساشی به یک رونین تبدیل شد. او علاوه بر شمشیرزن، فیلسوف، هنرمند و یک بودایی آگاه نیز بود.
یلدای ایرانیها، علاوه بر اینکه از نظر آداب و رسوم روی بسیاری از فرهنگهای مختلف جهان تأثیر گذاشته بر اساس پدیدهای علمی پایهگذاری شده که بر کل کشورهای نیمکره شمالی زمین تأثیرگذار است؛ انقلاب زمستانی که آغازگر روزهای کوتاهتر و شبهای طولانیتر در این کشورها است. نویسندگان زیادی در آثار خود از زیبایی بلندترین شب سال بهره بردهاند و کتابهایی درباره یا با نام «یلدا» نوشتهاند.
در این مطلب ۴ کتاب طنز ایرانی و ۴ کتاب طنز خارجی را معرفی میکنیم که میتوانند اوقات فراغت شما را با خنده همراه کنند. البته داستانهای طنز عموما علاوه بر خنداندن مخاطب، موضوعی عمیق را مطرح میکنند.
طنز در دنیا همواره جایگاه خاص خودش را دارد. از مشهورترین طنزنویسان جهانی میتوان به جرج اورول و مارک تواین اشاره کرد. طنزنویسی در ایران هم سابقهای طولانی دارد. عبید زاکانی منظومهی مشهور موش و گربه را سرود و شکل نثر طنز معاصر با علیاکبرخان دهخدا آغاز شد و ادامه پیدا کرد. در زمان معاصر هم طنزنویسان برجستهای از جمله هوشنگ مرادی کرمانی در حال فعالیت هستند.
سلما لاگرلوف، نویسندهی ممتاز سوئدی، نخستین زنی بود که موفق شد جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. او همچنین اولین نویسنده سوئدی بود که این جایزه را دریافت میکرد. یکبار، وقتی از سلما درمورد رنگ مورد علاقهاش پرسیدند، پاسخ داد: رنگ غروب خورشید. پاسخی مناسب از زنی که هیجان یک داستان خوب را به ماجراجویی شخصی، رمانتیسم را به رئالیسم و لذتهای خانگی را به سفرهای دور و دراز ترجیح میداد.
به عنوان یک نویسنده، مهمترین چیزی که باید بر آن غلبه کنید، دلسرد شدن است … حرفهای نوشتن سختترین کار دنیا است _ ارنست همینگوی
آرنولد ساموئلسون، روزنامهنگار و عکاس جنگ در خاطرات خود آورده است که از پرداخت هزینه برای دریافت دیپلم روزنامهنگاری به دانشگاه مینهسوتا خودداری کرد. او معتقد بود که این پول بهتر است برای یادگیری در زمینهی دیگری خرج شود که تاثیر بیشتری هم داشته باشد. ساموئلسون تصمیم گرفت نزد نویسندهی محبوبش ارنست همینگوی برود تا از او در زمینهی نویسندگی راهنمایی بگیرد. در این مطلب به بخشی از خاطرات ساموئلسون و مصاحبتش با ارنست همینگوی اشاره کردیم، خاطراتی که شامل نقل قولهایی از ارنست همینگوی در باب نویسندگی و ۱۶ کتابی است که به توصیهی او هر نویسندهای باید به عنوان قسمتی از تحصیلاتش مطالعه کند.