در این میان خرافات ورزش بیسبال شهری جهانی یافتهاند. برخلاف ورزشهای پرتحرکی مثل فوتبال یا بسکتبال که جریان بازی پیوسته پیش میرود، بیسبال پر از «زمانهای مرده» و توقف است و بازیکنان فرصت زیادی برای ایستادن، فکرکردن و غرقشدن در اضطراب دارند.
در جهانی که میلیمترها سرنوشت میسازند، هر آیین کوچک به لنگری برای ذهن تبدیل میشود
بازیکنان بیسبال مشهورند به داشتن عجیبترین عادتها. اگر تیمی روی دور برد باشد، بازیکنان ممکن است کلاههای خود را نشویند مبادا شانسشان همراه با چرکها شسته شود، یا پوشیدن جورابهای لنگهبهلنگه برای شکستن دور بدبیاری امری رایج است.
جیسون جیامبی، ستاره مشهور بیسبال، رازی عجیب برای پایاندادن به ناکامیهایش در ضربهزدن داشت: او زیر لباس فرمش، لباسی طلاییرنگ میپوشید! جیامبی معتقد بود حتی اگر با این لباس ضربه فنی خوبی نزند، حداقل احساس جذاب بودن میکند و روحیهاش بهتر میشود.
Wikimedia Commons
اما ترک وندل پرتابکننده معروف معمولاً بهعنوان عجیبترین نمونه در تاریخ بیسبال، شناخته میشود. او مجموعهای از قوانین سفتوسخت و آیینی داشت که اگر همهشان را رعایت نمیکرد، نمیتوانست بازی کند:
او هرگز خطوط سفید زمین را لمس نمیکرد و همیشه با جهشهای بلند از روی آنها میپرید. هربار که روی تپه پرتاب میرفت، باید دقیقاً چهار تکه شیرینبیان سیاه در دهانش میگذاشت و پس از پایان هر دوره بازی، بلافاصله دندانهایش را در رختکن مسواک میزد.
رفتارهای عجیب و خرافاتی ورزشکاران با اختلال OCD متفاوت است
شاید این سؤال به ذهنتان برسد که آیا رفتارهای عجیب افرادی مثل وندل نشانههای اختلال روانی «وسواس فکری عملی » (OCD) است؟ روانشناسان مرز دقیقی بین این دو قائلاند. فرد مبتلا به OCD اگر عادات تکراریاش را انجام ندهد، اضطراب فلجکنندهای را تجربه میکند؛ نوعی اجبار دردناک که زندگی عادی را مختل مینماید.
اما خرافات ورزشی تا زمانی که بهافراط کشیده نشوند، نوعی ابزار تمرکزی بهحساب میآیند. ورزشکار با انجام این کارها، ذهن خود را متمرکز میکند، اضطراب را کنار میزند و وارد ناحیه عملکرد بهینه میشود. بههمیندلیل پریدن از روی خط سفید برای وندل، به کوککردن ساز قبل از کنسرت شباهت داشت.
ذهن انسان ساختار پیچیدهای دارد و برای آرام ماندن از هر نشانهای کمک میگیرد. ما با گذاشتن سنگ نمک کنار آباژور ارواح خبیث را دور نمیکنیم و نیروهای ماورایی را به خدمت نمیگیریم، فقط شاید اضطراب ناخودآگاهمان را کاهش دهیم.
کنترل اضطراب یکی از پایههای سلامت روان است. پس اگر قبل از یک تصمیم مهم دستتان را روی سینه میگذارید یا هنگام عطسه کسی بیاختیار میگویید «عافیت باشد»؛ روح او را دست از شیاطین باستانی نجات نمیدهید! هرچند از نظر روانشناختی، با ایجاد حس کنترل، پیوند اجتماعی و نوعدوستی، کمی آرامش درونتان را حفظ میکنید.
دیدگاهتان را بنویسید