شما خود را چگونه توصیف میکنید؟ اگر بخواهید در وبسایت دوستیابی یا هنگام پرکردن فرم استخدام ویژگیهایتان را برشمارید از چه کلماتی استفاده میکنید؟ خود را خجالتی میدانید یا اجتماعی؟ محتاط هستید یا بیپروا؟ مضطرب یا آسوده و بیخیال، خلاق، هنرمند ماجراجو، سرسخت، حساس، شجاع بدجنس، مهربان خیال پرداز خودخواه مسئولیت ناپذیر یا وظیفهشناس هستید؟ واضح است که همه ما در چنین ویژگیهایی و در بسیاری از جنبههای دیگر روان شناختی مانند هوش و ترجیحات جنسی با هم تفاوت. داریم مجموعه این ویژگیها باعث شده کسی باشیم که اکنون هستیم.
پرسش این است که چگونه به اینجا رسیدهایم؟ هزاران سال است که درباره این موضوع بحث شده و بسیاری از اندیشمندان، برجسته از ارسطو و افلاطون گرفته تا پینکر و چامسکیدرباره این که آیا تفاوتهای بین، افراد ذاتی است یا همه ما مانند صفحهای سفید متولد میشویم و ویژگیهای روان شناختی ما فقط با تجربه شکل می، گیرد مطالعه کرده. اند در قرن گذشته روانشناسی فرویدی این ایده را رواج داد که ریشه گرایشهای روانی ما را میتوان در تجربههای دوران کودکی جستجو کرد. در بسیاری از زمینههای جامعهشناسی و روانشناسی دانشگاهی مدرن این باور هنوز هم رایج است؛ اما زمینههای فرهنگی و محیطی نیز همچنان به عنوان عوامل مهم و تعیینکننده شخصیتهای ما در نظر گرفته میشود البته در سالهای اخیر علم ژنتیک و علوم اعصاب به چنین زمینههایی حمله کردهاند و شواهد محکمی ارائه دادهاند که دست کم پایه و اساس چنین ویژگیهایی در زیستشناسی ذاتی ماست.
برای، برخی این موضع جنجالی است شاید حتی از نظر اخلاقی توهینآمیز نیز باشد؛ اما در واقع با تجربههای ما مطابقت. دارد مثلاً این که در برخی، سطوح افراد فقط همان گونه هستند که همیشه بودهاند و این یعنی آنها فقط به این شکل ساخته شدهاند بیشک تمام والدینی که بیش از یک فرزند ، دارند میدانند که فرزندانشان از همان ابتدا با هم تفاوتهایی دارند.
این نظریه درباره ویژگیهای ذاتی اغلب به معنی پذیرفتن تأثیر ژنها. است در واقع کلمات «ذاتی و ژنتیکی اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند این ایده به وضوح در عبارتهای رایجی مانند «سیب دور از درختش به زمین نمیافتد یا این بچه انگار زیر بوته عمل آمده است نمایان است. چنین گفتههایی این باور شایع را منعکس میکند که بسیاری از ویژگیهای روان شناختی ما فقط مربوط به شیوه تربیت ما، نیست بلکه دست کم تا حدی در دی ان ای DNA ما وجود دارد.
موضوع این کتاب نیز همین است آیا اساساً چنین ادعایی ممکن است؟ چگونه میتوان طبیعت فردی در ژنوم ما رمزگذاری شده باشد؟ ماهیت این اطلاعات چیست و چگونه بیان میشود؟ اما پرسش دیگری نیز مطرح میشود که نسخه متفاوتی از همان پرسش اول: است به طور کلی طبیعت ما چگونه در ژنوم انسان رمزگذاری میشود؟
اگر برنامهای برای پدیدآوردن انسانی با سرشتی طبیعی وجود دارد پس طبیعت هرکدام از ما با وجود شباهت به یکدیگر میتواند متفاوت باشد برای، مثال ژنوم انسان شامل برنامهای برای به وجود آمدن موجود تقریباً قدبلند است؛ اما تک تک انسانها به دلیل تنوع در برنامههای رمزگذاری شده در ژنومهای خود قد بلندتر یا کوتاهتر از آن. هستند در ادامه خواهیم دید که وجود چنین تنوعی نه فقط محتمل که اجتناب ناپذیر است.
اولین سؤالی که درباره طبیعت انسان پیش میآید این است که آیا اصلاً انسان طبیعتی ویژه دارد؟ آیا واقعاً ویژگیهایی معمول و ذاتی در هریک از ما وجود دارد که ما را از سایر حیوانات متمایز میکند؟ این پرسش هزاران سال است که ذهن فیلسوفان را درگیر کرده است. شاید به این دلیل که این پرسش را میتوان در چارچوبهای مختلفی بیان کرد آیا منظور ما از طبیعت انسان رفتارهایی است که مختص انسان است و در حیوانات دیگر دیده نمیشود؟ آیا منظور ویژگیهایی است که در تک تک افراد دنیا وجود دارد؟ یا ویژگیهایی که ذاتی و غریزی هستند و اصلاً وابسته به بلوغ یا تجربه ما نیستند؟ اما اگر این تعاریف از پیش تنظیم شدهاند پس دیگر نمیتوان آنها را تغییر داد.
اما اگر ماهیت انسان را مجموعهای از ظرفیتها یا گرایشهای رفتاری معمول تعریف کنیم که برخی از آنها ممکن است با سایر حیوانات مشترک باشد و برخی دیگر ذاتی باشد و برخی نیز مستلزم دوران بلوغ یا تجربه، باشد این فهرست طولانی و البته بسیار کمتر بحث برانگیز خواهد شد. انسانها تمایل دارند به شکل عمودی راه، بروند در طول روز فعال باشند در قالب گروههای اجتماعی زندگی کنند روابطی نسبتاً پایدار داشته باشند بیش از حواس دیگر به بینایی خود تکیه، کنند غذاهای مختلفی بخورند و دیگر ویژگیهایی از این. دست از نظر جانورشناسانی که روی انسانها مطالعه میکنند انسانها موجودی، دوپا فعال در طول، روز، اجتماعی، تک همسر بصری و همه چیز خوار هستند میبینید که بیشتر این ویژگیها با برخی دیگر از گونهها مشترک است؛ اما این ویژگیهای کلی مشخصه انسان است.
از سوی دیگر انسانها توانایی انجام حرکاتی بسیار ماهرانه استفاده از ابزارها سخن گفتن شوخ طبعی حل مسأله، تفکر انتزاعی و مانند اینها را دارند بسیاری از این ظرفیتها تا حدی در حیوانات دیگر هم وجود دارد؛ اما در انسان بسیار پیشرفتهتر است رفتارهای واقعی ممکن است فقط با بلوغ ظاهر شود و .
بسیاری از آنها اغلب به یادگیری و تجربه بستگی دارد؛ اما خود ظرفیتها ذاتی است. در واقع حتی توانایی ما برای یادگیری از تجربه نیز نوعی ویژگی ذاتی محسوب می. شود اگرچه عقل با فراهم آوردن امکان پیشرفت زبان و پرورش که همه رفتارهای ما را شکل میدهد ما را از دیگر حیوانات متمایز میکند؛ ولی طبیعت اساسی و بنیادین ما هم مانند همه گونههای دیگر محصول تکامل است.
به بیانی ساده، انسانها گرایشها و ویژگیهایی عمومی، دارند زیرا از دی ان ای انسان نشأت میگیرد اگر ما دی ان ای شامپانزه یا ببر یا کفتار را داشتیم مانند شامپانزهها یا ببرها و کفتارها رفتار میکردیم طبیعت اساسی این گونههای مختلف در ژنوم آنها رمزگذاری شده. است به این ترتیب که در مولکولهای دی ان ای در نطفه بارور شده از هریک از این گونهها یک کد یا برنامه تکوین وجود دارد که میتواند موجودات را با طبیعتی که باید داشته باشند تولید. کند مهمتر از همه در این برنامه شیوه تکوین مغز نیز به گونهای تکوین یافته است که گرایشها و ظرفیتهای رفتاری خاص آن گونه در آن نهادینه شود. ، بنابراین طبیعت انسان در ژنوم ما رمزگذاری شده است و به همان شیوه در مغز ما نهادینه میشود.
آنچه گفتیم استعاره نیست طبیعت متفاوت گونهها از تفاوتهای مشخص در برخی ویژگیهای فیزیکی مغز آنها ناشی می. شود تفاوت در اندازه کلی مغز ویژگیهای، ساختاری ارتباط بین مناطق مغزی نقشهبندی، ریز مدارها تکامل انواع سلولها شیمی، اعصاب بیان ژن و بسیاری از پارامترهای دیگر همه به روشهای مختلف در پیدایش طیف وسیع گرایشها و ظرفیتهای رفتاری که مشخصه هر گونه است نقش. دارد همه چیز در مغز به نوعی سیم کشی شده است بنابراین طبیعت بشر فقط موضوعی فلسفی و انتزاعی، نیست بلکه از نظر علمی هم میتوان آن را تحلیل و بررسی. کرد، بنابراین ما میتوانیم به شیوهای تجربی جزییات قرارگیری ویژگیهایمان در مدارهای عصبی را مطالعه کنیم؛ همچنین میتوانیم به دنبال کشف ماهیت برنامه ژنتیکی ای باشیم که پارامترهای مناسب این مدارها را مشخص میکند.
دیدگاهتان را بنویسید