نقد کتاب «آینده فراانسانی ما»؛ نزاع ایدئولوژی و تکنولوژی

فقط این احتمال را در نظر بگیرید که علم، مدتی بعد، بتواند وضعیت بیوشیمی بدن شما را کنترل کند، تا حدی که تاکنون قابل درک نبوده است. سناریویی را تصور کنید که در آن هیچ مشکلی وجود ندارد. در حقیقت تصورات شما ممکن است چندان دور از واقعیت نباشد! جامعه ممکن است به سمت آینده‌ای پساانسانی برود. در چنین آینده‌ای چه اتفاقی می‌افتد؟

بیایید تصور کنیم که صبح شنبه از خواب بیدار شده‌اید و حتی تصور رفتن به محل کار هم برایتان کسل‌کننده و خستگی‌آور است. شما یک قرص کوچک را می‌خورید که ترکیب دقیقی از داروهای روانگردان است تا شور و شوق و تمایل رفتن به سر کار را در شما ایجاد می‌کند. با این حال، هنگامی که وارد اداره می‌شوید، احساس می‌کنید که برای انجام کارها و وظایف خود به اندازه‌ی کافی تمرکز ندارید. مشکلی نیست! فقط یک کپسول صورتی دیگر را می‌خورید و ناگهان قدرت تمرکز شما چندین برابر بیشتر می‌شود و مدیرتان آنقدر از کارآیی شما راضی است که در پایان روز به شما برای کار خوب انجام شده تشویقی می‌دهد.

وقتی به خانه می‌رسید، چند تماس تلفنی با دوستانتان برقرار می‌کنید و سپس بیرون رفتن را انتخاب می‌کنید. شب قبل تقریبا اصلا نخوابیدید، بنابراین یک ترکیب خاص را می‌نوشید که در طول شب به شما انرژی می‌دهد و به این ترتیب شب ادامه دارد و بدن شما هیچ واکنش خصمانه‌ای را تحمل نمی‌کند. با این حال، چنین شرایطی آنقدر ایده‌آل است که بعید به نظر می‌رسد، اینطور نیست؟ باید کلی گرفتاری، عواقب، اعتیاد و واکنش آلرژیک وجود داشته باشد؟ اگر وجود نداشته باشد چه؟ اگر علم به حدی پیش رفته بود که این داروها هیچ عارضه‌ای نداشت چه می‌شد؟

در چنین وضعی، نوآوری به ما این ظرفیت را می‌دهد که معنای انسان بودن را تغییر دهیم. ذکر این نکته سودمند است که این فرصتی متفاوت با تمام تجربه‌های پیشین انسانی خواهد بود. در گذشته، انعطاف‌پذیری به معنای قدرت جستجوی آن دسته از گرایشات مشترکی بود که بشریت به آن متمایل بود، چه به معنای اجرای آزاد مناسک دینی و چه حق صحبت آزادانه.

در صورتی که این نوع جدید آزادی متضمن از دست دادن تمام تصورات جهان‌شمول از مفهوم انسان بودن باشد، بروز تضادها اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسند.

بنابراین، اگر یک غریزه استاندارد انسانی در حکم نوعی ماده‌ی نگهدارنده (چسب) باشد که جامعه را به هم پیوند می‌دهد، فکر می‌کنید وقتی این پیوند از هم بپاشد چه اتفاقی می‌افتد؟

کتاب «آینده فراانسانی ما»

موضوعات کلیدی که در کتاب «آینده پساانسانی ما» بررسی می‌شوند، شامل موارد زیر است:

مهندسی ژنتیک

سرعت پیشرفت در زمینه علوم زیستی قابل توجه بوده است. به عنوان مثال، مهندسی ژنتیک در حال حاضر جزو حوزه‌های رایج پژوهشی در سطح جهان است.

ذرت از نظر ژنتیکی برای ایجاد سپر دفاعی داخلی در برابر حشرات اصلاح شده است. با این حال، واضح است که قبل از اینکه تغییرات ژنتیکی به طور ایمن در مورد بشریت اعمال شود، نیاز به تحقیقات گسترده‌ای است.

در هر صورت، صرف نظر از اینکه آیا پتانسیل کامل ژنتیک هرگز شکوفا می‌شود یا نه، تأثیر بیوتکنولوژی در کمتر از سه قلمرو مختلف قابل توجه خواهد بود.

اول، در درک عمیق‌تر از نوروفارماکولوژی، دوم، در مورد طولانی شدن عمر و سوم، در درک عمیق‌تر از علت ژنتیکی رفتارهای انسانی.

یک طبیعت نه چندان انسانی

امروزه بخش قابل توجهی از مسائل تشریعی که علم را در بر می‌گیرد، موضوع کرامت انسانی و چگونگی حفظ آن است.

چگونه ظهور بیوتکنولوژی این احترام انسانی را ضعیف می‌کند؟

یکی از مسائل واضح، قشربندی اجتماعی است. امروزه، فرزند یک فرد ثروتمند به اندازه هر فرد دیگری این امکان را دارد که به عنوان یک فرد فاضل یا یک نادان بزرگ شود. ایده قرعه کشی ژنتیکی چنین است. اما اگر سطحی از انتخاب ژنتیکی وجود داشت، دیگر هیچ اطمینانی وجود نداشت.

در آینده، این مسأله می‌تواند متفاوت باشد.

زمانی برای عمل

در این مرحله، باید روشن شود که دوره‌ای که در آن دولت‌ها می‌توانند بیوتکنولوژی را با تعیین یک کمیسیون ملی برای برگزاری جلساتی با محققان و پژوهشگران برجسته مدیریت کنند، به سرعت نزدیک می‌شود.

نکته جالب دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که گروهی از متخصصان اخلاق زیستی دوران کودکی را در کنار تجارت بیوتکنولوژی تجربه کرده اند. اکنون و بارها این جامعه در خدمت طرح مسائل و سوالاتی بوده است که به ایده‌های مهم قدرت می‌بخشد.

با این حال، در شرایط مختلف، اخلاق‌گرایان زیستی صرفاً کوئیسلینگ‌های پیشرفته‌ای هستند که برای مشروعیت بخشیدن به هر چیزی که گروه علمی می‌خواهد روی آن انرژی بگذارد، دستمزد می‌گیرند.

مسئله این است که در کجا باید مرز مجاز و ممنوع را تعیین کرد؟

درباره‌ فرانسیس فوکویاما

فرانسیس فوکویاما

فرانسیس فوکومایا، در ۲۷ اکتبر ۱۹۵۲ میلادی درهایدپارک در جوار شیکاگو زاده شد. پدرش، یوشیو فوکویاما (Yoshio Fukuyama)، از نسل دوم آمریکایی ژاپنی‌تبار بود که دکترای جامعه‌شناسی از دانشگاه شیکاگو داشت و به‌ عنوان کشیش کلیسای پروتستان خدمت می‌کرد. مادرش، توشیکو کاواتا فوکویاما (Toshiko Kawata Fukuyama)، که در شهر کیوتو ژاپن متولد شد، دختر شیرو کاواتا (Shiro Kawata)، بنیان‌گذار دپارتمانت اقتصاد دانشگاه کیوتو و نخستین رئیس دانشگاه شهر اوساکا (Osaka City University) بود. فوکویاما، دوران کودکی خود را در شهر نیویورک گذراند و در سال ۱۹۶۷ میلادی، همراه با خانواده، به ایالت شیکاگو کوچ کرد و در آنجا دوره دبیرستان را به پایان رساند.

مدرک لیسانس خود را در رشته هنر از دانشگاه کرنل (Cornell University) به دست آورد و سپس در رشته فلسفه سیاسی ادامه تحصیل داد و به درجه دکترا از دانشگاه‌هاروارد نایل آمد. در حال حاضر، فوکویاما استاد اقتصاد سیاسی و رئیس گروه توسعه اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جانزهاپکینز در شهر واشنگتن‌دی‌سی است. او از مشهورترین صاحب نظران لیبرال دموکراسی است که آرای او زمینه مباحث فراوانی در حوزه اندیشه سیاسی و نیز روابط بین‌الملل شده است. او همچنین یکی از تئوریسین‌های جریان نومحافظه‌کار آمریکا و طرفدار جنگ‌های خاورمیانه‌ای جرج بوش است.

تخصص اصلی فوکویاما اندیشه سیاسی است و تفکر او نیز بر مبنای یک نگرش فلسفی خاص بنا شده است. فوکویاما، نظریه‌پرداز «پایان تاریخ» و جهان شمولی لیبرال دموکراسی است و کسانی که ایدئولوژی ضد لیبرال دارند یا هوادار نظریه تنازعی و ادامه تنازع در تاریخ اند، چالش‌های فراوانی با او داشته‌اند. او نظریه خود را ابتدا در مقاله‌ای با عنوان «پایان تاریخ» برای مجله منافع ملی (National Interests) در تابستان سال ۱۹۸۹ یعنی سال سقوط مارکسیسم – لنینیسم از اریکه قدرت بیان کرد و سه سال بعد در کتابی با عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان» به بیان تفصیلی نظریه خود پرداخت.

نقد کتاب «آینده فراانسانی ما»

فرانسیس فوکویاما در کتاب «آینده فراانسانی ما: پیامدهای انقلاب بیوتکنولوژی» (۲۰۰۲) استدلال می‌کند که پیشرفت‌های زیست‌فناوری معاصر به این معناست که احتمالاً با آینده‌ای روبرو هستیم که در آن بشریت فراتر از حد تشخیص تغییر می‌کند. نویسنده استدلال می‌کند که قدرت تغییر DNA فرزندان یک فرد، پیامدهای عمیقی خواهد داشت که برخی از آن‌ها به طور بالقوه وحشتناک هستند. فوکویاما پس از بررسی تاریخ فلسفی درک بشر از طبیعت انسان، تأثیرات احتمالی دستکاری ژنتیکی را در چارچوب بنیاد لیبرال دموکراسی توضیح می‌دهد: این مفهوم که همه انسان‌ها برابر هستند.

فوکویاما در کتاب «آینده فراانسانی ما» با استناد به دو کتاب شروع می‌کند که در شکل گیری جهان بینی او در کتاب آینده ما پسا بشری بسیار مؤثر بوده اند. اولین مورد کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول است که به گفته او، دیستوپیای آن هرگز رخ نداد، زیرا اینترنت توسعه یافته مخالف سیستم کنترل متمرکز ارائه شده در رمان او است. نویسنده می‌گوید کتاب دوم، «دنیای نوین شجاع» اثر آلدوس هاکسلی است که بینش‌هایی را در بحبوحه‌ی انقلاب بیوتکنولوژی ارائه می‌کند. درست همانطور که داروهای موجود در رمان برای اطمینان از برآورده شدن خواسته‌های هر فرد – که اساساً طبیعت انسان را از بین می‌برند – کار می‌کنند، بزرگترین تهدید بیوتکنولوژی معاصر این است که به طور قابل‌توجهی ماهیت انسان را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود که ما به یک «مرحله پس از مرگ در تاریخ» برویم.

فوکویاما سپس در کتاب «آینده فراانسانی ما» یک موضوع فلسفی کلاسیک را ارائه می‌کند که در این زمینه مطرح می‌شود – موضوع حقوق بشر و طبیعت انسانی. نویسنده «طبیعت انسان» را به‌عنوان رفتارها و ویژگی‌های نوع بشری تعریف می‌کند که از عوامل ژنتیکی به جای عوامل محیطی ناشی می‌شود. در حالی که او ادعا می‌کند که تعریف صفت «عادی» دشوار است، او اصرار دارد که این تمایز ممکن است و به طور مستمر از طریق قانون‌گذاری به دست می‌آید.

کتاب «آینده فراانسانی ما»

او در کتاب «آینده فراانسانی ما» ادامه می‌دهد که ظرفیت انسان برای انتخاب اخلاقی، عقل، زبان، عواطف، جامعه پذیری، آگاهی و احساسات، ویژگی‌های متمایزی را تشکیل می‌دهد که انسان را از حیوانات متمایز می‌کند. فوکویاما از مجموع این ویژگی‌ها به عنوان عامل X یا «کل پیچیده» یاد می‌کند که اساس کرامت انسانی را تشکیل می‌دهد. همانطور که نویسنده بیان می‌کند، بلوک‌های سازنده کرامت انسانی در ژنتیک انسان قرار دارد، فوکویاما استدلال خود را علیه اصلاحات ژنتیکی تنظیم نشده ارائه می‌دهد.

او در ادامه‌ی کتاب «آینده فراانسانی ما» موضوع حقوق بشر ادامه می‌دهد و استدلال می‌کند که بحث آگاهانه درباره آن مستلزم درک اهداف انسانی است که بر مفاهیم طبیعت و کرامت انسانی استوار است. فوکویاما برای دفاع از نظریه حقوق مبتنی بر طبیعت انسانی خود به منابع و استدلال‌های مختلفی اشاره می‌کند. او ادعا می‌کند که مغالطه‌ای در اطراف به اصطلاح «مغالطه طبیعی‌گرایانه» وجود دارد، که بر این باور است که تعهدات اخلاقی نمی‌تواند ناشی از مشاهدات جهان طبیعی باشد. فوکویاما نشان می‌دهد که انسان‌ها به طور منظم از احساسات خود برای اولویت دادن به ارزش‌ها استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، ترس از مرگ، حق اساسی انسان برای زندگی را ایجاد می‌کند.

کتاب آینده فرا انسانی ما اثر فرانسیس فوکویاما انتشارات طرح نو

تصمیمات دیوان عالی ایالات متحده، مانند پرونده‌ای در مقابل والدین برنامه ریزی شده، این نهاد با دفاع از استقلال اخلاقی به عنوان مهم‌ترین حق بشر، از چنین مفاهیمی حمایت کرده است. علاوه بر این، او می‌گوید، ارزش‌ها اقدام جمعی را تسهیل می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند تا با هم در جهت اهداف مشترک کار کنیم. سرانجام، تاریخ سیاسی ما شکست آن رژیم‌های سیاسی را که محدودیت‌های طبیعت بشری را نادیده می‌گرفتند، نشان داده است. به عنوان مثال، فوکویاما نتیجه می‌گیرد که فروپاشی نهایی کمونیسم به دلیل‌عدم احترام آن به تمایل طبیعی مردم به طرفداری از خویشاوندان و مالکیت خصوصی آن‌ها بود.

نویسنده در ادامه در کتاب «آینده فراانسانی ما» به نگرانی‌های خود مبنی بر اینکه انقلاب بیوتکنولوژی دارای پیامدهای سیاسی است، می‌پردازد. یکی از این پیامدها جنگ طبقاتی است، زیرا ثروتمندان می‌توانند به داروها و روش‌های دیگری دسترسی داشته باشند که خود و فرزندانشان را قوی تر، باهوش‌تر و نامیراتر می‌کند. فوکویاما با کنار گذاشتن بحث اخلاقی اصلی اصلاح انسان که برای بیوتکنولوژی اساسی است، این موضوع را مطرح می‌کند که در جهانی چه اتفاقی می‌افتد – دنیایی که طبقات آن قبلاً به شدت قطبی شده‌اند – زمانی که ثروتمندان نه تنها از غذای بهتر، بلکه از شرایط زندگی، و کالاها، بلکه خود زندگی نیز از طریق دسترسی آن‌ها به، برای مثال، به روش‌های افزایش عمر، اندام‌های جدید، و توانایی «طراحی» فرزندانشان قبل از تولدشان، بهره‌مند می‌شوند.

طیف وسیعی از مسائلی که فوکویاما در کتاب «آینده فراانسانی ما» ارائه می‌دهد شامل علوم اعصاب شناختی و پتانسیل کنترل رفتار است. نوروفارماکولوژی و توسعه داروهایی که احساسات خاصی را تقویت می‌کنند در حالی که دیگران را سرکوب می‌کنند. مهندسی ژنتیک، که در آن حیوانات و گیاهان جدید می‌توانند ایجاد شوند و انسان‌ها را می‌توان اصلاح کرد. و استفاده از مواد شیمیایی، پیوندها، یا تکنیک‌های هنوز کشف نشده برای افزایش طول عمر.

فوکویاما در کتاب «آینده فراانسانی ما» استدلال می‌کند که از آنجایی که بیوتکنولوژی انسانی به طور بالقوه می‌تواند با طبیعت انسان تداخل داشته باشد، مقررات ضروری است. با این حال، بیشتر بیوتکنولوژی در ایالات متحده انجام می‌شود و در خارج از آزمایشگاه‌های فدرال، عمدتاً کنترل نشده است. نویسنده به ساختارهای نظارتی سخت‌گیرانه‌تری که در اروپا وجود دارد به‌عنوان امیدواری می‌اندیشد که بیوتکنولوژی نیازی به ایجاد جهانی رقابتی و سلسله مراتبی که پر از تضاد اجتماعی است نداشته باشد.

او همچنین در کتاب «آینده فراانسانی ما» از ایجاد نهادهایی حمایت می‌کند که بین پیشرفت‌های تکنولوژیکی که برای ارتقای شکوفایی انسان کار می‌کنند و مواردی که تهدیدی برای رفاه و کرامت انسان هستند تمایز قائل می‌شود. او می‌گوید اخلاق در تصمیم‌گیری برای خوب یا بد بودن اهداف تولید شده توسط علم و فناوری، کلیدی است. فوکویاما جامعه‌ای دموکراتیک با نمایندگانی آگاه به علم را به عنوان تصمیم گیرندگان در مورد استفاده‌های مشروع از علم می‌بیند.

Adblock test (Why?)

لینک منبع خبر


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.