نتایج اولیه بلافاصله پس از دوره درمانی سهماهه نشان داد که گروه رفتاردرمانی شناختی کاهش بیشتری در علائم بیخوابی خود گزارش کردند. اما نکته شگفتانگیز در ارزیابی ۱۵ ماه بعد آشکار شد: گروه تایچی نه تنها به گروه دیگر رسیده بود، بلکه در بهبود کیفیت و مدت خواب، کیفیت زندگی، سلامت روان و سطح فعالیت بدنی با آنها برابری میکرد.
نکتهی جالبتر این بود که ۳۱ نفر از شرکتکنندگان گروه تایچی، حتی پس از پایان دوره پژوهش، به تمرینات خود ادامه داده بودند، در حالی که تنها ۱۳ نفر از گروه رفتاردرمانی شناختی از مهارتهای آموختهشده خود استفاده میکردند. این موضوع نشان میدهد که دسترسپذیری و سهولت ادغام تایچی در سبک زندگی روزمره، ممکن است یکی از دلایل اصلی اثربخشی بلندمدت آن باشد.
بیخوابی مزمن میتواند پیامدهای جدی برای سلامتی داشته باشد و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، اختلالات روانی و مشکلات شناختی را افزایش دهد. اگرچه رفتاردرمانی شناختی یک روش اثباتشده با عوارض جانبی اندک است، دسترسی به آن به دلیل کمبود درمانگران متخصص و هزینههای بالا، برای همه آسان نیست. یافتهها نشان میدهد که تایچی میتواند به عنوان یک رویکرد جایگزین یا مکمل، به ویژه برای مدیریت طولانیمدت بیخوابی، نقشی حیاتی ایفا کند.
پژوهش در نشریهی BMJ منتشر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید