به نقل از فرهیختگان، با پایان انتخابات حالا میتوان تحلیل دقیقتری درباره میزان مشارکت جریانشناسی نمایندگان منتخب و نسبت آن با اولویتهای مجلس آینده داشت. بررسیها نشان میدهد که بیشترین کرسی مجلس دوازدهم، در انحصار کاندیداهای اختصاصی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) با ۵۸ کرسی است.
پس از شانا، اصلاحطلبان با کسب ۴۰ کرسی قرار دارند. ائتلاف مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (امنا) با ۱۶ کاندیدای اختصاصی در جایگاه سوم و جبهه موسوم به «صبح ایران» نیز با ۱۱ کاندیداهای اختصاصی در جایگاه بعدی قرار دارد. کمترین کاندیدای اختصاصی راهیافته به مجلس دوازدهم متعلق به شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی با ۴ کاندیداست.
تحلیل نظرسنجیهای ملی پیش و پس از افشاگریها، حکایت از کاهش چهار درصدی میزان مشارکت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ داشت.
در دوم انتخابات مجلس نهم میزان مشارکت در تهران نزدیک به ۲۴ درصد بود و نزدیک به یکمیلیون و ۲۰۰ هزار نفر در تهران در دوردوم رای دادند. نفر اول تهران در دور دوم هم بیژن نوباوهوطن بود که نزدیک به ۴۹۱ هزار و ۷۹۹ رای آورد. این آمار حالا و در مقایسه با انتخابات مجلس دوازدهم که آن هم دروناصولگرایی بود و به دور دوم کشیده شده کاهش قابل توجهی داشت. میزان مشارکت در تهران در دور دوم انتخابات ۸ درصد بود و نفر اول دور دوم هم اتفاقا بیژن نوباوهوطن بود که رای او اینبار ۲۷۱ هزار و ۹۴ بود.
در انتخابات مجلس نهم در دور دوم نفر اول تهران تقریبا ۱۰درصد از آرا را به خود اختصاص داده است درحالیکه این میزان با در نظر گرفتن ۷ میلیون از واجدین شرایط در تهران برای نفر اول تهران در دور دوم به ۳ درصد رسیده است.
انتخابات در این دوره مجلس به زیر ۵۰ درصد رسید و حتی در برخی شهرها مثل تهران مشارکت به زیر ۱۰ درصد رسیده است و در مقایسه با دور دوم انتخابات مجلس نهم کاهش ۲۰۰ درصدی میزان مشارکت را شاهد بودیم.
درحالی که آمارها نشان میدهد میزان مشارکت دوازدهیم دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در دور اول و دوم عدد پایینی بوده است، شب گذشته وزیر کشور میزان مشارکت مردم در دوره دوم انتخابات را حماسهآفرین خواند. بیشک باید حالا پس از انتخابات مجلس یکبار دیگر بدون تعارف دلایل چرایی میزان مشارکت در انتخابات را مورد مطالعه قرار داد.
مشارکت پایین در دور دوم انتخابات مجلس پس از مشارکت ۴۱ درصدی در انتخابات ۱۱ اسفند که پایینترین مشارکت انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی بود پیام روشنی دارد، آن هم پس از ۲ مشارکت ۴۲ و ۴۸ درصدی در ۴ سال اخیر.
به بیان دیگر در همه انتخابات ۴ سال اخیر که همه نوع انتخاباتی هم برگزار شده، بیش از ۵۰ درصد مردم و حتی نزدیک به ۶۰ درصدشان در انتخابات شرکت نکرده اند، بخش قابل توجهی از شرکتکنندگان نیز به دلایل واضح، رأی باطله به صندوق انداختهاند.
بررسی چرایی این افت مشارکت در حقیقت باید جزو برنامه های راهبردی و فوری نظام باشد.
اگرچه همین حالا برخی از تحلیلگران معتقد هستند مشارکت ۴۱ درصدی نیز موفقیت است و لزوماً در همه کشورهای دنیا درصد مشارکت مردم در انتخابات بالا نیست، اما در حقیقت سیستم سیاسی مستقر، خود با تکرار این گزاره که مشارکت در انتخابات به معنای تایید نظام است، باعث تثبیت قراردادی این باور شد و حالا در دورهای که دیگر خبری از مشارکتهای بالا نیست، نمیتواند این واقعیت را کتمان کند.
در حقیقت صحبتهایی مثل پیام وزیر کشور که میزان مشارکت مردم در دور دوم انتخابات را حماسه آفرین خواند، در نوع خود قابل تامل است. چرا که بالاخره باید مشخص شود که پیام جامعه با این نحوه مشارکت چیست اما در طرف مقابل انگار نه انگار که اتفاقی افتاده؛ بلکه میخواهند این مساله را عادی نشان دهند.
مسئولان باید درک کنند که در زیر پوست جامعه وقایعی وجود دارد که واقعی هستند و استمرار پیدا کرده است و نمیتوان چشم به روی آنها بست.
نمیتوان مشارکت پایین مردم در انتخابات را دید و آن را حماسه خواند، نمیشود تغییرات در پوشش عرفی جامعه را دید و در نماز جمعه اعلام کرد که همه مردم ایران حامی طرح نور هستند، در حقیقت برخی مسئولین با چنین مواضعی در حال تزریق این تفکر به جامعه هستند که قطار مدیریت کشور توسط لوکوموتیورانی کور و کر هدایت میشود!
مسئولین باید توجه کنند که مهمترین جایی که مردم توانستند نقشی ایفا کنند و امید داشته باشند که منشاء تاثیری برای بهبود اوضاع باشد همین مشارکت در انتخابات بود.
مسئولین اثرگذار کشور حالا با پایان انتخابات، باید ضمن پذیرش پیام مردم، برای احیای وجه صندوق رای در ساختار سیاسی و اجتماعی همت بیشتری کند تا با چنین راهکاری، احتمالا سرمایه اجتماعی نظام ترمیم شود.
<!–
–>